رویکردهای آموزش بهداشت
نوشته : دکتر علی افشانی از دانشگاه علوم پزشکی ارومیه
رویکرد روشنگرا یا منطق گرا
درآغاز بعلت کمبودهای شدید در زندگی و رفاه اجتماعی مردم سنتهای نابهنجار در بهداشت شخصی وجود مشکلات خاص در جوامع ، نظیر بیماری و مرگ و میر در اپیدمیها و در مواقعی مثل جنگها ، چاره ای جز این ، وجود نداشت که آموزش فوری ومستقیم را هدف قرار دهد لذا از طرف کارکنان بهداشتی به مردم گفته می شد
که چه بکنند و چه نکنند تا به بیماری مبتلا نشده و زندگی خود را حفظ نمایند .در این رویکرد آموزشدر این رویکرد آموزش بهداشت به روش کلینیکال و آمرمابانه انجام می شد . مردم نیز با توجه ، به احساس با خطر عمدتا از چنین دستوراتی متابعت نموده اما پس از رفع خطر اکثرا
به رفتار گذشته خود بازگشته و همان رویه و همان رویه قبلی را در پیش می گرفتند . بعبارت دیگر منطق نیاز به چنین آموزشی حکم می کرد و بدینجهت این رویکرد را منطق گرا خوانده اند
در این رویکرد آموزش بهداشت به مسئله سلامت و بیماری با نگرش زیست پزشکی نگریسته و عوامل فرهنگی ، اجتماعی و روانی بی اهمیت یا کم اهمیت تصور شده و فرد را مسئول کلیه رفتارهای غیر بهداشتی خود ،می دانستند . در چنین رویکردی مردم درصورتی از سلامت
می دانستند بهتری برخوردار می شدند ، که طبق توصیه های کارکنان بهداشتی عمل می کردند . از این رو تاکید آموزش بهداشت ، در این مرحله صرفا بر انتقال اطلاعاتبهداشتی به مردم بوده
وتصورمی شدکه فقط کارکنان حرفه ای در موقعیتی هستند که می توانند این نیاز هاو اولویت ها
را ارزیابی کنند .
رویکرد رفتارگرا
با توجه به اینکه صرف انتقال اطلاعات آن هم از نوع یکطرفه و از طریق کارکنان بهداشتی به مردم ،با توجه به پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی نمی توانست جوابگوی مسائل باشد و از طرف دیگر بتدریج با پدید آمدن علومرفتاری و رونق گرفتن تفکرات و دیدگاههایرفتاری و رونق گرفتن تفکرات و دیدگاههایناظر بر نقش رفتار در حیات فردی و اجتماعی ، آموزش بهداشت
توجه خود را معطوف به رفتار نمود و از این رو آموزش بهداشت را در این مقطع ، رفتارگرا نامیده اند .
دراین نگرش گرچه نقش فرهنگ ، مذهب ، جامعه و نیز مفهوم مشارکت مردم ، مورد تاکید فنی ، آموزش بهداشت (سال 1954 ) قرارگرفت ولی این عوامل بندرت ، از توجه دقیقی که لازمه برنامه ریزی موثر در آموزش بهداشت می باشد قرارگرفت ولی این عوامل بندرت از توجه دقیقی که لازمه برنامه ریزی موثر در آموزش بهداشت میباشد ،برخوردار بودند .
در این مرحله آموزش بهداشت بر انگیزه بعنوان پاسخ به بی میلی یا ناتوانی مردم در تبدیل اطلاعات دریافتی به رفتار مطلوب تکیه می کند .
رویکرد سایکو دینامیک
اساس این روش بر آن است که اگر هدف تغییر رفتار باشد ، مقدم بر آن تغییر در طرز فکر ، اجتناب ناپذیر است و ا ین کار با استفاده ازاز مهارتها و روشها و دانش روان درمانی صورت می گیرد
رویکرد مبتنی بر مشارکت
دیدگاههای جدید در رابطه با مراقبتهای اولیه بهداشتی و اصولی که این مراقبتها بر آن استوارند ، همچنین تغییر الگوهای بیماری ها و نیز در جامعه شناسی پزشکی که دیگر تنها فرد را ، مسئول رفتار خویش نمی دانست بلکه تاثیر عوامل مختلف اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی ، را بر رفتار وی لازمه برنامه ریزی موثردر آموزش بهداشت تلقی می نمود ،فزونی توقعات
اجتماعی و برقراری ارتباط جدید افراد جامعه ، و ارائه کنندگان خدمات بهداشتی ، رویکرد مشارکت مردم و همکاری های بین بخشی مطرح شد و بجای مداخله کارکنانبهداشتی در حل مشکلات بهداشتی جامعه ، تاکید بر درگیر شدن جامعه گردید و در نتیجهعنصر
اجتماعی بعنوانتلاش برای توفیق در روند تصمیم گیری و ترجمان دانش و نگرش به رفتار مطرح گردید .
رویکرد ارتقای سلامت
تغییر محیط و الگوی زندگی ، مراقبتهای نوین پزشکی ، دسترسی به خدمات بهداشتی درمانی ، دگرگونی های جمعیتی و گسترش فن آوری موجب پدید آمدن مسائل بهداشتی جدید بجای آنچه درگذشته بود گردیده است .
در طول قرن بیستم تحولات متعددی از نظر سلامتی اتفاق افتاده است که تحت عنوان گذر (تغییرات ) سلامتی نامیده )Health Transitionمی شود . (
تغییرات عمده گذر سلامتی عبارتند از :
1 - کاهش میزان زاد و ولد
2 - کاهش میزان مرگ ومیر ناشی از بیماریهای واگیر
3 - افزایش میزان ابتلا به بیماریهای غیر واگیر
4 - افزایش امید به زندگی
5 - رشد شتابان جمعیت جهان
6 - تغییرات هرم سنی جمعیت جهان
7 - تغییرات فرهنگی
برای مقابله با الگوهای جدید بیماریها از نظر ابتلا و مرگ اتخاذ رویکرد جدیدی لازم بود که بنام رویکرد ارتقای سلامت نامیده شد .
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI